معنی بی کمک - جستجوی لغت در جدول جو
بی کمک
بی کُمَک
عاجزٌ
ادامه...
عَاجِزٌ
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به عربی
بی کمک
Unaided
ادامه...
Unaided
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بی کمک
بی کُمَک
sans aide
ادامه...
sans aide
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بی کمک
بی کُمَک
助けなしの
ادامه...
助けなしの
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بی کمک
بی کُمَک
unbeholfen
ادامه...
unbeholfen
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به آلمانی
بی کمک
بی کُمَک
без допомоги
ادامه...
без допомоги
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بی کمک
بی کُمَک
bez pomocy
ادامه...
bez pomocy
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به لهستانی
بی کمک
بی کُمَک
无助的
ادامه...
无助的
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به چینی
بی کمک
بی کُمَک
sem ajuda
ادامه...
sem ajuda
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بی کمک
بی کُمَک
senza aiuto
ادامه...
senza aiuto
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بی کمک
بی کُمَک
sin ayuda
ادامه...
sin ayuda
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بی کمک
بی کُمَک
zonder hulp
ادامه...
zonder hulp
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به هلندی
بی کمک
بی کُمَک
도움 없는
ادامه...
도움 없는
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به کره ای
بی کمک
بی کُمَک
ไม่มีความช่วยเหลือ
ادامه...
ไม่มีความช่วยเหลือ
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به تایلندی
بی کمک
بی کُمَک
tanpa bantuan
ادامه...
tanpa bantuan
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بی کمک
بی کُمَک
बिना सहायता के
ادامه...
बिना सहायता के
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به هندی
بی کمک
بی کُمَک
ללא עזרה
ادامه...
ללא עזרה
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به عبری
بی کمک
بی کُمَک
بے مدد
ادامه...
بے مدد
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به اردو
بی کمک
بی کُمَک
সাহায্যবিহীন
ادامه...
সাহায্যবিহীন
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به بنگالی
بی کمک
بی کُمَک
bila msaada
ادامه...
bila msaada
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بی کمک
بی کُمَک
без помощи
ادامه...
без помощи
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به روسی
بی کمک
بی کُمَک
yardımsız
ادامه...
yardımsız
تصویر بی کمک
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر بی نمک
بی نمک
آنچه نمک نداشته باشد، کنایه از کسی که صورت و کردار و رفتارش دلپسند نباشد
ادامه...
آنچه نمک نداشته باشد، کنایه از کسی که صورت و کردار و رفتارش دلپسند نباشد
فرهنگ فارسی عمید
بی کمر
(کَ مَ)
مرکّب از: بی + کمر، بی کمربند.
ادامه...
مُرَکَّب اَز: بی + کمر، بی کمربند.
لغت نامه دهخدا
تصویر بی کار
بی کار
کسی که شغلی ندارد
ادامه...
کسی که شغلی ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی کامی
بی کامی
محرومیت، ناکامی
ادامه...
محرومیت، ناکامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی کیش
بی کیش
بی دین، کافر، بی ایمان
ادامه...
بی دین، کافر، بی ایمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی محک
بی محک
بی سنگ آزمایش
ادامه...
بی سنگ آزمایش
فرهنگ لغت هوشیار
بی نمکی
فاقد نمک بودن، بیمزه بودن، بی لطفی شکل یا حرکات شخص مقابل ملاحت نمکینی
ادامه...
فاقد نمک بودن، بیمزه بودن، بی لطفی شکل یا حرکات شخص مقابل ملاحت نمکینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی همت
بی همت
ناکوشا نااستوار
ادامه...
ناکوشا نااستوار
فرهنگ لغت هوشیار
بی نمک
آنچه نمک ندارد، آنکه شکل یا حرکاتش توجه کسی را جلب نکند بی لطف مقابل ملیح نمکین
ادامه...
آنچه نمک ندارد، آنکه شکل یا حرکاتش توجه کسی را جلب نکند بی لطف مقابل ملیح نمکین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی نمک
بی نمک
((نَ))
آن چه نمک ندارد، آن که شکل یا حرکاتش توجه کسی را جلب نکند
ادامه...
آن چه نمک ندارد، آن که شکل یا حرکاتش توجه کسی را جلب نکند
فرهنگ فارسی معین
تصویر بی باک
بی باک
جسور
ادامه...
جسور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر بی رمق
بی رمق
سست
ادامه...
سست
فرهنگ واژه فارسی سره
بی نمک
فاقدنمک، بی لطف، بی طعم، بی مزه، لوس، یخ
متضاد: ملیح، نمکین
ادامه...
فاقدنمک، بی لطف، بی طعم، بی مزه، لوس، یخ
متضاد: ملیح، نمکین
فرهنگ واژه مترادف متضاد